خرابكاري
مهرسا خانومي اين چند روزه مدام داره خرابكاريهاي اساسي ميكنه كه واقعاً اشك منو درآورده سه شنبه گذشته خانوم خانوما تو شورتش خرابكاري كرد و بعدش مثلاً خواست بره تو حموم خودش رو تميز كنه كه بيا و ببين ..... خدا سر هيچ كس نياره موكت اتاقش و دست و پا و بلوزش همه و همه رو كثيف كرده بود ديگه قيافم ديدني بود با خشونت تمام شستمش و همينطور واستاد منو نگاه كرد اما بعد اشكش دراومد ولي نگاش نكردم تا بفهمه چقدر كارش زشت بوده (البته ميدونستم كه ميخواد مارو بيدار نكنه چون بعد از كلي بازي كردن باهاش ساعت حدود 5 من و باباش تازه خوابيده بوديم)بعدش هم موكت اتاقش رو شستم بعدش اومد منو نگاه كرد با ناز بهم گفت مرانه مرانه(مهرانه ) كه مثلاً ببخشمش م...