تعطيلات
سلام به همه دوستان خوبم اين چند روز خيلي خوش گذشت و جاي همه تون خالي روز عيد فطر ناهار درست كردم و با مهرسا و بابايي رفتيم ماسوله (از وقتي كه مهرسا خيلي كوچولو بود نرفته بوديم ) ساعت حدود 5.5 كه تازه داشت شلوغ مي شد،برگشتيم . شب هم مراسم خواستگاري خاله مرجان بود دوماد جديد پسر خالمون هست الانم دو تا خواهرام با هم جاري شدند. فردايي هم رفتيم ويلاي بابا اينا و يه خورده بهشون كمك كرديم و مهرسا هم با بچه ها كلي بازي كرد موقع غذا هم اين چند روزه خيلي بد قلقي كرد و منم كلي حرص خوردم شبش هم مراسم بله برون خاله مرجاني بود ،سه شنبه يه لباس عروس خوشگل هم براش خريدم تا تو مراسم بپوشه (هروقت مي پوشدش كيف مي كنه و قيافه مي گي...