مهرسامهرسا، تا این لحظه: 15 سال و 24 روز سن داره

مهرسا هستي مامان

قهر و آشتي

1390/5/9 9:38
نویسنده : مهرانه
1,195 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه غروب رفتيم سفيد رود و شب موقع برگشتن من و خاله مليحه و عمو مهدي و پسردايي وحيد تو ماشين بوديم اينقدر قشنگ شعر اشكين 0098 رو هم زمان با ضبط مي خوندي و حركات موزون انجام مي دادي كه همه ما از خنده روده بر شديم بعدش هم تا بابا رفت بنزين بزنه تو هم رفتي سريع جاش نشستي و تمام سي دي ها رو بهم ريختي منم به همه بچه ها گفتم كه باهات قهر كنن و تو رو نگاه نكنن ، تو هم كه در اين زمينه نقطه ضعف داري سريع گفتي قهر نكنين ديگه كار بد نميكنم منو نگاه كنين ، بابايي تا اومد تو ماشين سرت داد زد كه چرا به وسايلي كه مربوط به تو نيست دست مي زني ؟تو هم سريع گفتي بهش نگاه نكنين با هاش قهر كنين اونوقت بود كه همگي منفجر شديم

دختركم ديروز(شنبه) بچه خيلي خوبي بود و كلي با عروسكاش بازي كرد و براشون شعر خوند اما ‌‌‌‌‌‌‌‌ديشب  وقتي خواستم بهش سيب زميني بدم گرفت سيب زميني رو پرت كرد و همزمان دست درازي هم كرد منم ناخودآگاه دستش رو زدم اما انگاري يكم محكم زدم و بعدش هم باهاش قهر كردم چون واقعاً از اين كار متنفرم كه يه بچه دست درازي كنه با گريه رفت پيش باباييش و گفت مامان منو زد، باباش هم نازش رو خريد و بهش گفت كه كار بدي كردي همون موقع تلفن زنگ زد سريع گوشي رو ورداشت گفت كار بد كردم مامان رو اذيت كردم تخم مرغ رو ريختم مادر شوهرم پشت خط بود بهش گفت برومعذرت خواهي كن ،سريع اومد بهم گفت ماماني معذرت ميخوام ببخشيد، منم دستش رو بوسيدم و ازش معذرت خواستم و بعدش شروع كرد خودش رو لوس كردن

ديگه موندم چطور تمام شيرين كاريهات رو بنويسم (الهي مادر قربونش بره) وقتي قيافه و لب و لوچه و چشات رو كج و كوجه مي كني واقعاً خوردني ميشي و آدم دوست داره گازت بگيره 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان نیایش
9 مرداد 90 10:06
منم که فقط عکساشو دیدم دوست داشتم گازش بگیرم این عسل خانوم رو خدا برات نگهش داره ایشالا سالم باشید همیشه و شاد ممنون که سر زدی با اجازه لینک شدی بازم سر بزن خوشحال میشم
111
9 مرداد 90 10:14
با کلیک بر روی لینک زیر و از طریق خواندن اس ام اس درآمد کسب کنید http://ads.inpersia.com/users/ref/28804
mina
9 مرداد 90 11:03
الهيييييييييي چه دخمله ناناسيييييييييي پس تقريبا نزديكيم به هم
samaneh
9 مرداد 90 13:06
سلام
مرسیییییییی عزیزم
ببخشید شما کجا زندگی میکنید که رفتید سفید رود
اخه شهر مامانم اینا کناره سفید روده
آستانه اشرفیه اکثر جاهای قشنگی که رفتید رو ما رفتیم مثل قلعه رود خان


سلام رشت روستاي بابا اينا اسمش سده هست نزديك سفيدرود
مامان کوچولو
10 مرداد 90 9:16
سلام ای جانم خاله ... حنانه هم بهش بگم دخترم این کار و نکن میگه چشم باشــــــــــــــــــــه ولی ای دل غافل همون لحظه هم که این چشم و بلی رو میگه همون کار و هم میکنه ...... خانومی نمیدونم منم دیروز نبودم امروز از خواب بیدار شدم دیدم قالب وبلاگ پریده درستش کردم .......
مامان ماهان عشق ماشین
10 مرداد 90 9:42
سلام .چه خومشزه.
mAhyA
10 مرداد 90 10:56
سلام...
ای جانممممممم...
ماشالله به مهرسای شیرین زبونمون...
پس عکساش کووووووو خاله جون؟؟؟؟؟
امروز من و علی کوچولو داریم با هم به وبلاگا سر میزنیم و علی همش دنبال عکسه
مخصوصا عکس دخترا!!!!!!!!!!


شيطون بلاست ديگه
mamane amir ali
10 مرداد 90 11:27
khahar joon hamisheh be gardesh ishalah khoshhal shodam yeki ham vazneh amirali peida kardam.hamash goseh mikhordam chera in lagareh hich kas mesleh in nist. rasti cheghadr mesleh ham hastand. pedarbozorgam az tarafeh madari rodsari hastand.
mamane amir ali
10 مرداد 90 11:28
che dokhmaleh nanazi.che axhayeh zibayi va che shirin zaboono bahooshi.mashalah.
khoda hefzesh koneh ishalah.beboosesh.


مرسي عزيزم لطف دارين
مرضیه
10 مرداد 90 12:25
سلام عزيزم چه جاهاي قشنگثي رفتين خوش به حالتون راستي اگه با تبادل لينك موافقي بهم خبر بده ممنون از حضور سبزت


حتماً عزيزم شما رو با افتخار لينك مي كنم
مادر سامان
10 مرداد 90 12:50
سلام قربون اون حرکات موزون دخملی خوشگله برم
helia & sara
10 مرداد 90 13:18
مامانش وقتی دخملی قهر می کنه ازش عکس بزار فک کنم چیز جالبی بشه


ايشالا دوربين دستم رسيد اينكار رو مي كنم
خاله مریم
10 مرداد 90 14:27
♥☻♥سلام به مامانی گل ♥☻♥
آخ که چقدر نی نی تون نازه، الهی من فداش بشم...
از طرف من ببوسیدش.
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬

شما رو با افتخار لینک کردم ، تو هم اگه افتخار میدی منو

به اسم googoolye90

http://www.googoolye90.niniweblog.com

بلینک گلم...

مرسي خاله مهربون چشم حتماً
مرضیه
11 مرداد 90 13:28
ممنون منم شما رو با كمال افتخار لينك كردم مهرسا جونم رووببوس
مامان روان شناس
11 مرداد 90 16:43
سلام عزیزم مادربزرگ و پدر بزرگ مادری بابای نائیرکا رشتی هستند نائریکا هم چشماش کاملا گیلانی هست. خوش به حالتون که تو این طبیعت زیبا زندگی می کنید
مامان ماني
11 مرداد 90 22:00
عجب دختري ..... قربونش برم ....
خاله ریحانه
11 مرداد 90 23:56
قربون مهرسا خودمون چقدر این دخمل فلفلی و نازی چه عکسایی گذاشتی مامانی مخصوصا اونی که رژ مالی کرده خودشو
مامان مانلي
12 مرداد 90 10:58
سلام به مهرساي خوردني و خواستني و مامي مهربونش.مرسي كه براي مانلي تبريك فرستاديد .وبلاگ مهرسا قشنگ و ديدني است.با اجازه من هم شما را لينك مي كنم. بوسه و مهر