ميخوايم بريم همدان
سلام ديروز با فك و فاميل رفتيم سفيد رود و همگي با هم شنا كرديم (البته با حفظ شئونات اسلامي) بابايي هم يه مقدار اصول صحيح روي آب وايستادن و شناي قورباغه رو بهم ياد داد (ماماني يه مدت استخر ميره ولي بايد همه چيز رو اصولي بلد شي چون بابايي استخر نميتونه بياد تو خونه تئوري ميگه ولي تا حالا نشده بود كه عملي بتونه بهم نشون بده ) به هر حال جاي همگي خالي من و مهرسا جون هم كلي آب نوش جان كرديم (اميدوارم چيزيمون نشه)
از چهارشنبه پيش تصميم گرفتم برم كلاس خياطي ولي چون با روزهاي استخر يكي هستش و چون بعد استخر خيلي خيلي خسته ميشم و مهرسايي رو هم نمي تونم اين همه ساعت پيش كسي بذارم بابايي هم كه شنبه تا دوشنبه اضافه كاره پس بايد استخر رو يه مدت كنسل كنم
به اميد خدا يكشنبه با مهرسا و بابايي و خاله مرجان و دايي مجيد مي ريم همدان از طرف اداره شوهرم مهمانسرا گرفتيم تو كبودر آهنگ نزديك غار عليصدر اميدوارم جاش خوب باشه و خوش بگذره
تا هفته آينده باباي