جشن دهه فجر و برف بازی
سلام خدا رو شكر بابا جون حالش خوبه ممنون از دوستاني كه بهمون دلداري دادند و جوياي احوال بودند. چهارشنبه بعد از ظهر تو اداره مون به مناسبت دهه فجر جشن بود و من و مهرسا هم تو اين جشن شركت كرديم و دخترمم رفت بالا و شعر خوند (البته مجري برنامه نذاشت دخترم درست حسابي شعرش رو بخونه و دائم مي پريد تو شعرش براي سومين بار كه ازش خواست شعرش رو بخونه مهرسا هم گفت خوندم كه ) از اون بالا مدام دنبال من ميگشت و يه كم استرس داشت( البته من بيشتر استرس داشتم)و بعدش هم جايزش رو گرفت و خيلي هم بهش خوش گذشت. تعطیلی رو هم رفتیم هشتپر خونه خاله ملیحه و بعداز ظهر جمعه هم رفتیم عروسی برادر دامادمون. مهرسا د...