مهرسامهرسا، تا این لحظه: 15 سال و 21 روز سن داره

مهرسا هستي مامان

متن زیبا

1390/6/26 9:15
نویسنده : مهرانه
1,783 بازدید
اشتراک گذاری
سال ها پیش از این
زیر یک سنگ گوشه ای اززمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین
یک کمی خاک که دعایش
پرزدن آن سوی پرده ی آسمان بود
آرزویش همشه
دیدن آخرین قله ی کهکشان بود
 
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا راصدا کرد
یک شب آخردعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
وخدا تکه ای خاک برداشت
آسمان را درآن کاشت
خاک را
توی دستان خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک
توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
 
راستی من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
این همه از خدا دور هستم؟ 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان نیایش
24 شهریور 90 8:50
خیلی زیبا بود ممنون
مامان امیر علی
24 شهریور 90 14:29
سلام آخ جون ماسوله عاشقشم هر جا می ری جای من و هم خالی کن . قربون لباس عروست برم من عروس خانم .ایشالاه عروس بشی و خوشبخت .بوس
سمیه :مامان مسیح مقدس
25 شهریور 90 4:26
متن قشنگی بود خانومی...فقط حیف که برا من تو هم تو هم نشون داده میشد...شایدم همینطوری بوده...
به هر حال ممنون خاله...
راستی ما هم اپیم خاله جون...بیا


آره درست گفتيد درستش كردم
مامان ماهان عشق ماشین
26 شهریور 90 9:47
متن قشنگی بود خانومی
بابای مهرسا
30 شهریور 90 15:06
واقعا زیباست
مامان رهام
4 مهر 90 17:05
خیلللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییی با حال بود مهرانه جون دخمل خوشمزه اتم بببببببببببببوس