مهرسامهرسا، تا این لحظه: 15 سال و 21 روز سن داره

مهرسا هستي مامان

بازم عزیزکم سرما خورد

1390/6/26 11:40
نویسنده : مهرانه
1,753 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه که رفتم مهد دنبال مهرسا،مدیر مهد گفت مهرسا آبریزش داره و سرما خورده

شب قبلش مهرسا رو برده بودم حموم و صبح وقتی رفتم سرپاش بگیرم دیدم دست و پاش سرده معلومه شب سردش شده بوده و سرما خورده منم بهش شربت سرماخوردگی دادم و شب هم براش بخور روشن کردم ولی چون لوزه داره و دماغش هم  کیپ کیپ شده بود و عزیزکم نمی تونست درست نفس بکشه و تا صبح گریه زاری کرد اما دیشب خدا رو شکر راحت تر خوابیده بود 

برادر شوهرم با آرسین (پسرش )که ٣ سال و نیم داره پنج شنبه ناهار خونمون بودند. بعد از ظهر شوهرم بچه ها رو برد قصر بازی و کلی باهم بازی کردند آرسین شب رو هم بدون باباش خونمون موند

دیروز هم بچه ها رو بردیم ویلای بابا اینا اما دوربین نبرده بودیم و عکسی از بچه ها نگرفتم

این متن زیبا رو هم برای دل خودم می زارم امیدوارم خوشتون بیاد:



پروفسور فلسفه با بسته  سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان   خود روی میز گذاشت.

 
وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.

سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟

و همه دانشجویان موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛   سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.

بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".

بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.

در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.
اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل تحصیلتان، کارتان، خانه تان و ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده."

پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.

همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.
.....

اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند."

یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟
پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست! "

حالا با من یک قهوه میخوری؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

sarah & helia
27 شهریور 90 9:28
اولا" اینکه متنت خیلی زیبا بود دستت درد نکنه
دخملی خوب شده امان از این سرماخوردگی تابستونی من هیچ موقع هلیا را بعد از ساعت 4 حموم نمیبرم هرموقع بردم بعدش سرما خورده نمیدونم چرا سرماخوردگیش شرطی شده


مرسي عزيزم لطف دارين
مامان آريا
27 شهریور 90 12:53
متن خيلي خيلي زيبايي بود اميدوارم مهرسا جون هرچه زودتر خوب بشه عزيزم
مرضیه
27 شهریور 90 18:01
ايشالله زود زود خوب بشه
مامان ماهان عشق ماشین
28 شهریور 90 1:20
بلا به دور خانمی.ایشالله زود خوب بشی.هوا داره سرد میشه.بهتره بچه رو ظهر حموم کنی. متنت هم جالب بود.ممنون
مامان آريا
28 شهریور 90 14:33
سلام عزيزم مهرساي خاله بهتر شده
هدیه جون
28 شهریور 90 15:00
سلام الهی زود زود خوب خوب بشی دوست جونم
كاكل زري يا نازپري
29 شهریور 90 20:42
سلام مهرسا جونم مليض بودي؟ حالا خوفي؟ دماغت چاغه؟ راستي رمزو خصوصي مي فرستم


نه خاله هنوز مليضم
منا
30 شهریور 90 12:28
سلام مامانی خوبی؟ دخمل گلمون خوبه؟سرما خوردگیش بهتر شده این دخمل نازمون؟ راستی مامانی من اسم نی نی ام را عوض کردم بیا و نظرت را راجع بهش بهم بگو
مامان آرمان
30 شهریور 90 17:57
سلام گلم.ممنون که به ما سر زدید و بازم ممنون از بابت تبریک تولد پسرم و دوباره ممنون از بابت لینکتون. خیلی از آشنایی با شما و مهرسا جون خوشحالیم و ما هم شما را به جمع دوستانمون اضافه کردیم.
maman amirali
31 شهریور 90 13:23
سلام عزیزم .چه متنه زیبایی جالب بود. ایشالاه مهر سا جون زود زود خوب می شه امیر علی هم تازه خوب شده .مرسی به ما سر میزنید.بوس
كاكل زري يا نازپري
31 شهریور 90 17:02
قربونت برم دوباره امتحان كن شايد سرعت پايين بوده اون لحظه باز نكرده مرسي دوست خوبم كه اين قدر با من همراهي
آرین و مامانی
31 شهریور 90 20:42
سلام خانمی خوبین شما؟ متنتون خیلی به دلم نشت ممنونم دخترتون خیلی ناز و زیباست ... انشالله مهرسا جونم زودی خوب بشه
مامان آرمان
31 شهریور 90 23:25
سلام دوست خوبم.خیلی خوشحالم که با شما اشنا شدم که به فکرم بودید و نظر خصوصی گذاشتید.در مورد قضیه که گفتید موضوع با مهد آرمان بود که بعد از مدت خیلی طولانی فهمیدم که علارغم گفته های مدیر مهد که در کلاس 13 نفره 2 مربی بوده کلاس 18 نفره بوده با یک کمک مربی که نه از نظر مراقبت تعهدشون را اجرا کردن نه از نظر دستشویی بردن بچه ها و رسیدگی به خوراکشون که واقعا بهم ریختم و حالا مستاصل هستم چه کنم چون دیگه مهد مناسبی اطرافمون نیست و من هم باید از هفته دوم مهر کارم را شروع کنم.اگه میشه در مورد مهم خوب من را لطفا راهنمایی کنید.اطراف میدان ونک یا بزرگراه کردستان و.....ممنون میشم راهنمایی کنید اگر تو این حوالی مهد میشناسید.
بوس برای شما مامان مهربون که خواهرانه من را راهنمایی کردید و یک بوس ویژه برای مهرسا عزیز


سمیه :مامان مسیح مقدس
1 مهر 90 3:19
وااای خاله جون....باز اوووخ شدی ؟ نااازی...اشکال نداره..مامانی مراقبته که زود خوب بشی ما هم آپیم خاله..بیا
مامان آريا
3 مهر 90 10:15
مامان آرین
3 مهر 90 12:35
آخیییییییی مهرسا جونی خوب شدی خاله

راستی مامانی ما هم ساکن رشت هستیم شاید قسمت بچه هامون از نزدیک با هم دوست بشن


ّباعث افتخارمون هست عزيزم
بابای مهرسا
3 مهر 90 17:39
مهرسا به خونه خوش امدی
ثمين
4 مهر 90 10:31
سلام گلم! ايشاله كه خوبي و خوش! من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم. راستي! يه آلبوم ساختم كه توش عكساي دوستاي دنياي نفيس رو به يادگاري نگه ميدارم! اگه دوس داشتيد عكس مهرسا نازم رو برام بفرستين تا اونجا قرار بدم بين بقيه بچه ها!