مهرسا و تولد مینو جون
مهرسا جون من دیروز خانوم شده بود چون تنهایی تولد دعوت بود (تولد مینو جون دختردایی مامان مهرانه که دانشجوی روانشناسییه) خاله مرجان گفت مهرسا خانوم بوده و اصلاً خجالت نکشیده و کلی هم نانای کرده من و بابایی هم از فرصت سوء استفاده کردیم و با هم رفتیم خرید باکلی اصرار بابایی بالاخره یه بلوز و یه شلوار خرید (کادو روز مرد (باتاخیر) و کادو تولد(با تعجیل) از طرف مامانی)
پریروز خانوم خانوما با باباش رفت شهربازی خیلی بهش خوش گذشته ولی آخرش حرف باباش رو گوش نداده و خورده زمین و پاش بوف شده وقتی اومد خونه پاش رو می کشید و کلی هم گریه زاری کرد منم که دیدم ساکت نمیشه پاش رو با باند کشی بستم و راضی شد و یه یک ساعتی با اون باند کشی ور رفت و مشغول شد.
الهی مامان قربونت بره عزیزدلم همیشه به گردش و تفریح ناناز من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی