برف
صبح روز جمعه هفته گذشته وقتي از خواب بيدار شديم ديدم برف اومده رفتم مهرسا بغل كردم و از پنجره بيرون رو بهش نشون دادم ميخواستم بدونم ميدونه اين چيه ؟هنوز چشاش درست حسابي باز نشده بود يه خورده نگاه كرد و بعدش داد زد برفه بريم بازي كنيم و آدم برفي درست كنيم بعد از ظهرش برديمش پايين و تو حياط كمي بازي كرديم ولي چون حالش زياد مساعد نبود نرفتيم بيرون و برف بازي وگرنه خيلي دوست داشتم بريم با هم برف بازي .اولش كه برف رو طرفش پرتاب مي كرديم واميستاد خودش رو تميز مي كرد اما بعدش خودش هم مي خواست با گوله هاي برف ما رو بزنه حتي دستكشش رو هم درآورد تا مسلط تر باشه اينم عكساي روز برفي: البته اينقدر پوشوندمش كه چيزي از صورتش معلوم نيست:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی