گردش من و مهرسا
دیروز با مهرسا جون رفتیم آرایشگاه
موقع رفتن بهم میگه با ماشین نمیریم ؟
بهش گفتم که نه بابایی بیرون کار داشت ماشین رو برده
وقتی اومدیم با یه قیافه حق به جانب به بابایی میگه چرا ماشینُ بردی؟
تو آرایشگاه بهم میگه چرا صورتت قرمز شد؟ بهش گفتم خاله منُ بوف کرده (البته این حرف رو زدم میخواستم ببینم چی میگه)
برگشته به خانوم آرایشگر میگه: ای بی تربیت چرا مامانم رو بوف کردی(شانس آوردم حرف بدتری نزد)
موقع اومدن تاکسی نشستیم میگه چرا آقا حرف نمیزنه ؟ چرا عصبانیه ؟مونده بودم دیگه چی به این دختر بلا بگم.
خلاصه فقط این دخمله شیرین زبونی میکنه و ما هم دلمون میخواد بخوریمش،اما چه کنیم که نمیشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی