تعطيلات
سلام به همه دوستان خوبم
اين چند روز خيلي خوش گذشت و جاي همه تون خالي
روز عيد فطر ناهار درست كردم و با مهرسا و بابايي رفتيم ماسوله (از وقتي كه مهرسا خيلي كوچولو بود نرفته بوديم ) ساعت حدود 5.5 كه تازه داشت شلوغ مي شد،برگشتيم . شب هم مراسم خواستگاري خاله مرجان بود دوماد جديد پسر خالمون هست الانم دو تا خواهرام با هم جاري شدند.
فردايي هم رفتيم ويلاي بابا اينا و يه خورده بهشون كمك كرديم و مهرسا هم با بچه ها كلي بازي كرد موقع غذا هم اين چند روزه خيلي بد قلقي كرد و منم كلي حرص خوردم شبش هم مراسم بله برون خاله مرجاني بود ،سه شنبه يه لباس عروس خوشگل هم براش خريدم تا تو مراسم بپوشه (هروقت مي پوشدش كيف مي كنه و قيافه مي گيره خلاصه كلي ديدني ميشه)
جمعه هم خونواده ما به اتفاق دو تا خاله هام و زنداييم با ميني بوس رفتيم پارك جنگلي خرما از توابع لنگرود (جاي قشنگي بود ولي متأسفانه طبق معمول پر آشغال)
شنبه بعد از ظهر هم رفتيم گيسوم و طرح دريا و شنا و ... خونه خاله مليحه شب هم براي مهدي و كاوه و دومادم تولد گرفتيم و براي مهرسا هم كادو يه ماشين قرمز خوشگل
يكشنبه رو هم مرخصي گرفتم رفتيم ييلاق مريان(آق اولر) جاي خيلي قشنگي بود
مهرسا خانوم هم اين چند روز رو مهد كودك نرفت و با بچه ها سرگرم بود.اونقدر شيرين زبوني مي كرد كه از هرجا برميگشتيم همه مي گفتند تو رو خدا براش اسفند دود كنيد عسل منه ديگه چيكارش كنم!..........
ماسوله
مهرسا و نيوشا تو شب خواستگاري خاله مرجان
مهرسا و دايي مجيد
مهرسا و نيوشا شب بله برون خاله مرجان
پارك جنگلي خرما
مهرسا و مهدي و كاوه
ييلاق آق اولر
آثار به جا مانده از حمام تاريخي آق اولر
بقيه عكسها هم تو ادامه مطلب
ماسوله
ییلاق آق اولر