مهرسامهرسا، تا این لحظه: 15 سال و 9 روز سن داره

مهرسا هستي مامان

روستاي فوشه

ديروز ظهر با داداشم اينا و دوستش رفتيم طرف قلعه رودخان اما اونقدر شلوغ بود كه جاي پارك هم به سختي پيدا مي شد ما هم برگشتيم رفتيم روستاي فوشه كه استخر طبيعي خيلي قشنگه براي شنا داره(يه جايي قبل از قلعه رودخان) قبلاً موقعي كه مهرسا خيلي كوچيك بود اونجا رفته بوديم ، اون دفعه كسي اونجا رو بلد نبود اما ايندفعه مسافران محترم اونجا رو هم كشف كرده بودند و تقريباً شلوغ بود . مهرسا جون تني به آب سرد اونجا زد و كلي حال كرد (قبل ناهار و بعد ناهار) ، ناهار رو خورديم و بعد از ناهار هم داداشم و دوستش  كلي آب بازي و آب پاشي و  شيطنت كردند به هر روي خيلي خوش گذشت و جاي همگي خالي .... متاسفانه دوربين عكاسي رو&nbs...
18 تير 1390

عكسهاي جديد

اينم عكسهايي كه با دوربين جديدمون گرفتيم:    جاده منتهي به آبشار ويسادار        حوالي آبشار ويسادار   آبشار ویسادار     ساحل قروق         روستاي بابا اينا (مهرسا رو موتور دايي مهرگان)   مهرسا با دايي مجيد (رودخونه سپيدرود)         ...
11 تير 1390

مطب دكتر-28/3/90

ديروز مهرسا جون رو برديم پيش دكتر پرتوي يه مدته كه دماغش كيپ شده بود و شب تو خواب هي اينور و اونور مي كرد و ناآروم بود چون لوزه سوم داره حدس زدم عفونت گوش كرده . تا نوبتش شه برديمش پارك و غذاش رو هم اونجا بهش دادم و كلي هم سرسربازي كرد . تو اتاق انتظار مطب دكتر يه آيفون بدون گوشيي بود كه سيمش هم آويزون بود مهرسا هي باهاش ور مي رفت و به پسر بچه اي كه كنارش نشسته بود مي گفت برق دست نزنيا بوف مي شيا بهت گفتم كار بد نكنيا تو رو برق مي كنما حرف گوش كن و بالاخره از اين حرفا و شيرين زبوني ها.   حدسم هم درست بود دكتر گفت گوشش يه مقدار عفونت داره بهش سفكسيم 100 ، قطر...
29 خرداد 1390

تولد وبلاگ

با سلام به همه دوستان كه به وبلاگم سر زدند امروز به حول و قوه الهي تصميم گرفتم وبلاگي براي ثبت خاطرات مهرسا و خودم درست كنم ، اميدوارم وبلاگ خوبي از آب در آد ؟ ! با تشكر
13 ارديبهشت 1390